کد خبر: ۳۱۴۰۷۵
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۰

فلسفه خلقت ابلیس  و نقش آن در گمراهی انسان(پرسش و پاسخ)


پرسش:
چرا خدای متعال ابلیس را هلاک نکرد تا انسان‌ها گمراه نشوند، و به او مهلت داد تا همه انسان‌ها را به ادعای خودش گمراه کند؟ آیا اگرابلیس نبود انسان‌ها گمراه می‌شدند؟
پاسخ:
غلط بودن پیش‌فرض سؤال
1- قرار نیست که هرکس از دیگری بزرگ‌تر و قدرتمندتر است دیگری را که از او ضعیف‌تر است از بین ببرد؟!
زیرا این کار چیزی شبیه قانون جنگل خواهد بود که هر کسی نافرمانی و گناه می‌کند، خداوند او را از بین ببرد تا سؤال کنیم چرا خداوند با شیطان چنین تعامل نکرده است، و او را از بین نبرده است؟ همان گونه که انسان‌های بسیاری نافرمانی و گناه می‌کنند اما خداوند تا زمانی که به اجل خود نرسیده باشند، آنها را از دنیا نمی‌برد، و تفاوتی از این جهت با انسان‌های دیگر ندارند.
2- پیش‌فرض غلط دیگر سؤال این است که اگر ابلیس از بین می‌رفت و یا خداوند به او مهلت نمی‌داد تا انسان‌ها را اغوا کند و بفریبد، بنابراین دیگر انسان‌ها گمراه نمی‌شدند و عصیان و  نافرمانی خدا را انجام نمی‌دادند؟ این در حالی است که خلقت انسان به گونه‌ای توسط خالق هستی طراحی شده که دو گرایش هوای نفس (نفس اماره) و گرایش عقلانی و رحمانی در تضاد با آن در سرشت و خلقت او نهادینه شده است، و گرایش نفس اماره همان نقش شیطان را در وجود انسان‌ها ایفا می‌کند.
3- پیش‌فرض سوم غلط دیگر سؤال این است که شیطان نقش علت فاعلی در گمراه ساختن انسان‌ها را دارد در حالی که این انتخاب انسان‌ها که در تضاد گرایش‌های عقلانی و هوای نفس، گرایش نفس اماره را انتخاب می‌کنند و لذا تحت ولایت و سرپرستی شیطان قرار می‌گیرند، از این جهت شیطان با صراحت به انسان‌های شیطان‌پرست می‌گوید: مرا ملامت و سرزنش نکنید بلکه نفوس خود را مورد سرزنش قرار دهید (که ولایت مرا پذیرفتید و تحت فرمان من درآمدید)(ابراهیم، آیه 22)
ماهیت ابلیس
ابلیس از آفرینندگان خداوند و از جنیان است و مدت‌های طولانی خداوند را عبادت کرده بود (به تعبیر امام ‌علی(ع) شش هزار سال) و به واسطه نافرمانی از سجده به آدم(ع) از درگاه او رانده شد و از این پس به نام شیطان شناخته می‌شود. بر این اساس شیطان به هر موجودی گفته می‌شود که انسان‌ها را فریب دهد، خواه از جنیان باشد یا از انسان‌ها. بنابراین شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشده تا مردم را بفریبد. او در ابتدا پاک و مخلوقی همچون سایر مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربین درگاه ربویی بود. اما بر اثر یک امتحان الهی که سجده به آدم بود لغزید و از درگاه الهی رانده شد. و هنگامی که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند جز ابلیس که نافرمانی کرد و تکبر ورزید، و (به خاطر همین نافرمانی و تکبرش) از کافران شد. (بقره- 34) شیطان در برابر آن همه عبادت از خداوند تقاضای زنده ماندن تا روز قیامت را نمود و خداوند او را تا آن روز مهلت داد، و او نیز از آن پس قسم خورد تا انسان‌ها را بفریبد مگر کسانی را که مومن مخلص باشند! «(ابلیس گفت) پروردگارا! مرا تا روزی که انسان‌ها برانگیخته می‌شوند مهلت بده* خداوند فرمود: تو از مهلت داده‌شدگانی* ولی تا روز و زمان معین* ابلیس گفت: به عزت تو سوگند، من همه انسان‌ها را گمراه خواهم کرد* مگر بندگان خالص شده تو را (که توان گمراهی آنان را ندارم)»(ص- آیات 79 تا 83) آری شیطان از ابتدا شیطان و گمراه آفریده نشد تا موجودی شر باشد و انسان‌ها را فریب دهد، بلکه یک موجود ذواختیار از طایفه جن بود که در اثر کثرت عبادت به مرتبه ملائکه رسیده بود که متأسفانه در یک امتحان الهی با استدلال باطل قیاس مع‌الفارق خود را از آدم برتر دید و در برابر امر پروردگار عصیان و نافرمانی کرد. خداوند فرمود: ای ابلیس چه چیز مانع تو باشد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟ آیا تکبر کردی یا از برتری‌طلب‌ها بودی؟! ابلیس گفت: «من از آدم بهترم، مرا از آتش آفریدی و آدم را از گل» (ص- آیات 75 تا 78)
فلسفه شیطان و اینکه چرا خدا به او مهلت داد؟
1- فلسفه وجودی شیطان برای انسان همانند وجود قواها و غرایز و نفس اماره درون انسان است، که انسان‌ها را به سوی بدی و دور شدن از خدا امر می‌کند. از طرف دیگر گرایش به سوی کمالات و خرد و نیکی و رسولان و ائمه طاهرین در مقابل آنها قرار می‌گیرند تا انسان‌ها را به کمال و خوشبختی و سعادت برسانند.
2- تنها در صورت وجود هر دو نیرو و گرایش در انسان است که وی می‌تواند با اختیار و آزادی خود یکی را انتخاب کند تا به سعادت یا شقاوت برسد.
3- انسان نیز برای خالص شدن و کسب کمالات انسانی نیازمند امتحاناتی سخت است تا جوهره وجودی و اصلی‌اش نمایان گردد و بالفعل برسد. بنابراین حریف قدری همچون شیطان لازم است تا انسان بتواند در مصاف با او، استعدادهای خارق‌العاده خود را شکوفا کند.
4- اگر نفس اماره و نیروهای سرکش و شیطان‌ها نبودند، انسان نمی‌توانست در معرض آزمون‌های سخت الهی قرار گیرد و با نفی و طرد و مبارزه با آنها موجبات شکوفا شدن استعدادهای عالی انسانی و سیر در مسیر کمالات و خوشبختی و سعادت را فراهم سازد. بنابراین شیطان شر مطلق نیست که خداوند آفریده بلکه همانند همه مخلوقات خیر محض است. اما از آنجا که می‌تواند منشأ شر برای دیگران شود از این جهت به او اطلاق شر می‌گردد.